• وبلاگ : چشم و چراغ
  • يادداشت : هرچه اعتمادبنفس بيشتر، تقيد به حجاب بيشتر
  • نظرات : 3 خصوصي ، 66 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شوکو 
    چن روز پيش توي خيابون راه ميرفتم...داشتم به حجاب فکر ميکردم

    ديدم واقعااااااا نه تعارف کنم با خودم و اينها....
    اينکه ميگن حجاب مصونيته راست ميگن......
    من کلا که تعارف ندارم...با خودم اقلا

    حتي موقعي که توي ظل افتاب چادر و ساق دست داشتم هيچ وقت فک نکردم به سختيش.....نميدونم چرا همش حس دوس داشتنشو داشتم......
    حتي وقتي توي خيابون يا حتي مهموني و عروسي بدون ارايش رفتم حس نکردم زشتم يا يه چيزي کم دارم!!!!
    هيچ وقت حس نکردم حجاب برام يه اجباره چون خودم انتخابش کردم نه اجبارا يا تقليدي...به اين رسيدم که لازمه!! واس اينه که دوسش دارم