جالب اينجاست که بخش بسيار بزرگي از ذهن و فکر ما درگير اين مساله است. حال يا آنرا به نا اهلش عرضه ميکنيد يا در چادر ميپيچيد که به محرمش عرضه کنيد. به نظرتان عجيب نيست که اينهمه دم از اين ميزنند که در اروپا از زنان استفاده? ابزاري ميشود ولي در کشور ماست که همه به نحوه? عرضه کردن فکر ميکنند؟ به عبارت ديگر به جاي اينکه زن همچون انساني در ميان بقيه به کار و تلاش مشغول باشد هميشه ابژه جنسي يي است که عرضه ميکند يا نميکند! نيازي به تئوري بافي نيست. به اروپا سفر کنيد تا در عمل ببينيد که دستها و پاها بيرون است ولي کسي نگاهتان نميکند.
در کشور ما (به هر دليلي) مساله? جنسي انقدر بيمار شده است که تا يک سانتيمتر از مچ دستتان پيدا ميشود همه? چشمها را به خود ميکشد. اين به زعم شما چيزي جز يک بيماريست؟ از آمار تجاوز به عنف در ايران خبر داريد؟ همچنان فکر ميکنيد راه درمان اين بيماري قرنطينه کردن آن در چادر مشکي است؟
روش برخورد با يک معضل اجتماعي ميبايست فراخور دوران زماني آن معضل باشد. يک زماني قبل از مدرن شدن شهرها و آمدن تلويزيون و ماهواره، چادر بهترين راه حل بود. در شرايط کنوني که ?? سال است همه زير چادرند، واقعا فکر ميکنيد راهکارتان پاسخگو بوده است؟ کمي دورو برتان را نگاه کنيد نتيجه ش را به وضوح ميبينيد! آن چيزي که اسمش فحشاي زير چادر است!
مرا متهم نکنيد که ميگويم همه لخت در خيابان بگردند! تنها خواهش من اينست که به جاي پا فشاري بر راهکاري که پاسخش را آزموده ايم بر راهکار ديگري بيانديشيد که با جامعه امروز ما همخواني داشته باشد به جاي اينکه بيماري را ريشه دار تر کند.