سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله

 

مادری 

بهش غذا می‌داد. جای خوابش را مرتب می‌کرد. حمام می‌بردش. موهایش را شانه می‌زد. لباسش را می‌پوشاند. بهش قرص ویتامین و غذای کمکی می‌داد. وقتی مریض می‌شد می‌بردش دکتر. نوازشش می‌کرد. بهش لبخند می‏زد و باهاش حرف می‌زد. روزی یک‌ساعت هم می‌بردش گردش. خلاصه، دختر، مادری می‌کرد برای سگش‌اش!

 

 عطف به:

روز چهارم 

 


نوشته شده در  پنج شنبه 89/1/19ساعت  11:14 صبح  توسط زهرا قدیانی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بیرون از نقش
دیدار یار آشنا
به
پراکنده نویسی، یعنی من هستم.
دلار
ساده
کمتر بهتر است
ندارد
درد دلپذیر
طرز تهیه غذای من
بازم آدم های خوب شهر
[عناوین آرشیوشده]