بسم الله
تغذیه و سیاست
« سلام سوئیس، سلام برزیل، سلام ژاپن، سلام ایران.. نسکافه نستله» این تبلیغ شرکت نستله (یک شرکت صهیونیستی) شما را یاد چه چیزی میاندازد؟ من را یاد جهانیشدن که برای ما معنی میدهد غربی شدن. امروز ردپای اقتصاد و سیاست بر روی همه چیز هست حتی پیش پا افتادهترین امور.
روزگاری در تهران "مغازه قهوه فروشی" انگشتشمار بود، اما امروز در هر کوی و برزن یکیشان را میبینیم. اغلب هم محصولات نستله را دارند. فقط هم قهوه نیست انواع غذای صبحانه خارجی، انواع شکلات، پاستیلها و آدامسها، غذاهای آماده و نوشیدنیها. و این فقط به سیاست و اقتصاد و بازار برای آن محصولات ربط ندارد که نوعی فرهنگ را هم همراه خودش میآورد. همینکه هر روز شبیه آنها غذا میخوریم کم مهم نیست. شاید فکر کنیم خب خوشمزهاند. اما خدایی شیرینیها و تنقلات یزد و شیراز و قزوین و شاهرود و تبریز کجا و آن هلههولههای خارجی کجا؟ فرقش اینست که شیرینی یزد را فقط توی یزد و بعضی شیرینیفروشیهای خاص تهران میشود پیدا کرد اما شکلات و آدامس خارجی توی هر کیوسک روزنامهفروشیای هست. تازه بگذریم از ارزش غذاییشان که شیرینیهای خودمان پر است از پسته و کنجد و زنجیبل و خرما و آنها اصلاً معلوم نیست چی تویشان ریختهاند. نمونهاش همین پاستیلهای خارجی که خیلی وقت است اعلام کردهاند از روغن خوک درست میشود اما هنوز مثل نقل و نبات هر گوشهکناری فروش میرود.
تبصره: گاهی به خودم میگویم: بروبابا دلت خوش است. فساد به مدارس ابتدائی رسیده. این از بلبشوی سیاسیمان، آن از اقتصاد پادرهوایمان، این وضع آشفته دانشگاهها و سردرگمی جوانانمان، آن از آمار اعتیاد و طلاقمان، این از مسئولینمان، آن از صداسیما و سینما و تئاترمان. سبک زندگی و اخلاق و ارزشهایمان همه غربی شده رفته. نه علممان از خودمان است نه هنرمان نه فرهنگمان. آن هم از دشمنانمان که همهچیز دارند علم، هنر، تکنیک، قدرت سیاسی و اقتصادی...همه چیز. ما بهزودی نابود خواهیم شد. آن وقت تو میآیی دست میگذاری روی چه چیزهایی! خوشخیال.
اما گاهی دلم روشن میشود. مثل همین چند روز پیش که مسجد محلهمان پر ِ پر شد از آدمهایی که آمده بودند سیزدهبهدر. مردمی که وسط سیزدهبهدر هم نمازاولوقتشان یادشان نمیرود را خدا کمک میکند!
مست میشوید
اولها معتاد بودم به قهوه. الان ترک کردهام و روآوردهام به جوشاندههای قدیمیخودمان. بهلیموی اصل مازندران را میخوریم و عقوبت دنیوی و اخروی خرید از صهیونیسم جهانخوار را نمیکشیم.
قهوه و مشتقاتش خوشمزه است اما حالا که چای بهلیمو میخورم میفهمم که قهوه فقط یک مشت کافئین است که بیخود ضربان قلب آدم را بالا میبرد. البته قهوه هم خاصیتهایی دارد اما به گرد پای چایهای سنتی خودمان نمیرسد. از این به بعد قصد دارم انواع چای و جوشانده را معرفی کنم. این دفعه:
بهلیمو
بوی عطر وحشیاش مست میکند آدم را. شبها یا وقتیخیلی خستهاید، برگ خشک بهلیمو را دم کنید، بریزید توی لیوان تا رنگ نورانیاش را ببینید. یک تکه نبات کوچک بیاندازید تویش و تا وقتی سرد شود بویش را استشمام کنید. خوب که خمار شدید، بنوشید تا ببینید چطور سرتان سبک میشود و راه تنفستان باز.
طرز تهیه: به لیمو ( یک قاشق غذاخوری ) در یک قوری به علاوه ? لیوان اب سرد . به همراه مقداری نبات دم کنید.
خواص: طبیعت گرم . خواب اور شب . ارامبخش . ضد میگرن . ضد سردرد . ضد تپش قلب . تقویت حافظه . ضد نفخ . تقویت معده . ضد اسم.
عطف به:
مسابقه بین من و خودم. روز اول، روز دوم، روز سوم