کدام عقلانیت؟!
یکبار یکی از دوستان تازه دانشجوی جامعهشناسی شده تغییر رشتهای (کشتم خودمو. منظورم اینه که لیسانسش یه چیز دیگه بود، ترم یک ارشد جامعهشناسی میخوند.) با یکی از نیمچهاساتید جامعهشناسی، شبهدعوایی میکرد سر اینکه امام طبق سیستم وبر اقتدار کاریزماتیک دارد یا اقتدار عقلانیقانونی. آن نیمچهاستاد، کاریزمابودن امام را بدیهی میپنداشت و دوست ما هم میگفت نهخیر، اقتدار امام عقلانیقانونیست. شاید به خاطر اینکه پذیرش کاریزمابودن امام معادل پذیرش بحران جانشینی کاریزماست. من فکر میکردم هیچکدام نیست. میگفتم آخر پیرمرد با آن هیبتش کجا در چارچوبهای وبری و غیرآن میگنجد؟! امام یکی از زیر مجموعههای اسلام ناب است. سرچشمه مجموعه اسلام ناب وحی است فلذا نمیتواند با امثال مارکس و وبر و پوپر همپوشانی داشته باشد. اینست که میبینیم نه عقلانیت امام به عقلانیت وبر میمانست نه محبوبیتش حاصل رعایت اصول دیلکارنگی بود.
و سیدمحمد روحانی چه خوب همه این حرفها را شرح داده: پیغمبران رهبران کاریزماتیک بودهاند؟!