کتاب خوبی نیست و توصیهش نمیکنم از این جهت که عمر و جوانی کوتاه است و کتابهای بهتری باید خواند، خصوصاً تو این ماهرمضونی!
منتها برای من مفید بود. چیزی را یادآوری کرد بهم که قبلاَ میدانستم اما... لعنت بر غفلت، لعنت ابدی.
«انزجار نیچه از الکل، در عین حال انزجار او از مکتب انگلیسی رایج در فلسفه اخلاق را تبیین میکند: فایدهگرایی و بزرگترین مدافع آن، جان استوارت میل. به عقیده فایدهگرایان، در جهانی سرشار از ابهامات اخلاقی، راه قضاوت درباره درستی یا نادرستی عمل، اندازهگیری مقدار لذت و درد حاصل از آن بود. میل میگفت: میزان درستی اعمال متناسب است با میزان شادکامی براثرآنها. اگر اعمال به امری مخالف شادکامی بینجامد، نادرست هستند. منظور از شادکامی لذت و فقدان درد است. منظور از ناشادکامی، درد و محرومیت از لذت است.
تفکر فایدهگرایی و حتی ملت مبدع آن، نیچه را عصبانی میکرد:
عوامزدگی اروپا و عوامانگی ایدههای مدرن کار و ابداع انگلیس است. انگلیسی است که در پی شادکامی است، نه آدمیزاد.»
تسلی بخشیهای فلسفه/ آلندوباتن/ققنوس
اینرا هم دیروز در گودر همخوان کردم و شدیداً بهش اعتقاد دارم: آنچه به آسانی خوانده میشود بهندرت بهآسانی نوشته می شود. یا اینکه چنین نثر دشواری نقابی است بر فقدان محتوا. درکناپذیر بودن، بهترین حامی حرفی برای گفتن نداشتن است...درست همانطور که در امر لباس، نشانه کوتهفکری است که بهوسیله مد شخصی یا غیرعادی درپی جلبتوجه دیگران باشیم، در گفتار نیز همینگونه است. تلاش برای یافتن عبارات جدید و کلمات مهجور ناشی از نوعی جاهطلبی معلممآبانه دوران بزرگسالی است. همان