تو این پست پرسیده بودم که دلیل علاقه انسان مدرن به سادگی در طراحی دکور چیست. بعد یاد نظریهای افتادم که فکر کنم بتواند این گرایش را تبیین کند.
ریتزر، نظرات بامزه و ژورنالیستپسندی راجع به مدرنیته دارد. این جامعهشناس آمریکایی، در کتاب «مکدونالیزهشدن جامعه» میگوید رستورانهای فستفود مکدونالد مدل خوبی برای بازنمایی عقلانیت صوری در عصر حاضر ارائه میدهد. همان عقلانیت صوریای که وبر اوجش را در بروکراسی میدید، ریتز در مکدونالد دید. این عقلانیت صوری چهار ویژگی بارز دارد:
کارآیی، پیشبینیپذیری، تاکید برکمیت بهجای کیفیت و جایگزینی تکنولوژی غیرانسانی به جای تکنولوژیهای انسانی.
ما با همین کارآییش کار داریم. کارآیی چیست؟ جستجوی بهترین وسایل دستیابی به هدفها. و تمام این مجموعه براساس عقلانیت صوری شکل میگیرد.
عقلانیت صوری مربوط به تصمیمات کنشگرانی میشود که نسبت به انتخاب هدف، عقلانی عمل میکند و منافعشان را طبق محاسبات دقیق، مرجحات روشن و قواعد تصمیمگیری معین و از طریق مناسبترین ابزار دنبال میکنند. نمونه اعلای این نوع کنش، کنش اقتصادی در جامعه سرمایهداری است. از نظر عقلانیت صوری تنها چیزی که از کنشکر میتوان انتظار داشت آن است که از ترجیحات خود مطلع باشد.
بهنظرم این جستجوی حداکثر کارآیی در طراحی دکور امروز کاملاً مشهود است. طراحیهایی که از مینیمم فضا، حداکثر کاربری را دارند بهشدت استقبال میشوند.
کافیست به یکی از طراحیهای قبل این دوره نگاه کنیم تا چندین و چند وسیله را پیدا کنیم که هیچ کاربردی نداشتهاند و در طراحیهای جدید کاملاً حذف شدهاند.
برگردیم به عقلانیت صوری. در این نوع عقلانیت، برعکس عقلانیت محتوایی وبر، کنش بر مبنای ارزشها نیست. به گفته وبر نمونه کامل این نوع عقلانیت تنها در غرب اتفاق میافتد. در اینجا مبنای مادیگرایانه، بدون حضور ارزشها، اهداف را تعیین میکند. همین قضایا در طراحی دکور هم مصداق دارند. آنجا که هدف از طراحی دکور بر اساس اصالت لذت است و اومانیسم و لیبرالیسم راه را بر انواع انتخابها باز میگذارند. خانهام را طوری طراحی میکنم که «من» دلم میخواهد. اینجاست که بهقول مادربزرگها حیا میرود و مثلاً میتوانید وسط اتاق خواب یک وان حمام هم داشته باشید.
یا کل خانه بیدرو پیکر باشد و از آشپزخانه تا ته اتاقخواب دید داشته باشد.
یا این حمامهای شیشهای که اینروزها در ایران هم زیاد پیدا میشوند.
طاهرهخانوم در آن پست کامنت گذاشته که:
انسان پستمدرن بیشتر متوجه حقارت خودش شده. برای همین دیگر تمایلی به تظاهر به اشرافیت ندارد.
این بهنظر من نمیتواند درست باشد. انسان امروز شاید بهجهت اینکه فردگرا شده، «لذت برای خود» را به «تظاهر به دیگران» ترجیح دهد اما چیزی از میلش به تظاهر کم نشده، تنها نمودهای این تظاهر و تفاخر تغییر کردهاند.
تنها کافیست نگاهی به محصولات جدید پورشه بیاندازید تا ببینید چگونه چشمان هر بنیبشری را خیره میکنند. نمونههای تفاخرجویانه زیادند، دراینمیان تنها شکل طراحیها تغییر کرده.
قلی هم کامنت گذاشته که شاید بهخاطر تغییر سبک زندگی آدمها باشد که خیلی وقتی برای زیباییشناسی ندارند و برده ماشین شدهاند.
این هم بهنظر من درست نیست. زیبایی اینجا هم هست منتها عنصر «کارآیی» در کنار زیبایی بهشدت مورد توجه قرار گرفته و این باعث خلق تعریف و سبکاجرای جدیدی از مفهوم زیبایی شده. کیست که با من همعقیده نباشد که این خانه ساده و یکدست سفید زیباست، حتی خیلی بیشتر از قصرهای پرطمطراق دوره ویکتوریا؟
پینوشت: عکسها را هم یکی از خیّرین نت از چنگال عموفیلترباف درآورد. باتشکر!
پینوشت پریم: این هم داستانی که پست پیش دربارهش نوشته بودم.