سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مارون کنند، رودون کشند1

 

«پدرم یک شازده عیاش بود. مادرم کارگری‌شان را می‌کرد. من ناخواسته بودم. قبل چهل روزگی‌م، مادرم من را برداشت و از خانه پدرم آمد بیرون.» اینها حرف‌های یک ترنس‌سکشوال (+ و + )2 است. امروز مهمان کلاس جامعه‌شناسی پزشکی‌مان شده بود.

خواهرم روان‌شناسی خوانده و با ترنس‌ها هم کار کرده‌اند و جزءبه‌جزءش را برایم تعریف کرده به همین‌خاطر فکر می‌کردم موضوع برایم تازگی نداشته باشد اما همین قدر بگویم که تقریباً میخکوب شده بودم روی صندلی. اولش که دست و پایم هم سست شده بود. ببینید حال بقیه چی بود. دوستم کلی که از کلاس گذشته تازه روی کاغذ نوشت: زهرا ینی این اول مرد بوده؟!! دکتر سراج‌زاده با آن همه سابقه‌ش آخر کلاس برگشت گفت: آخرالزمون شده!

حقیقتاً تجربه منحصربه‌فردی بود این جلسه!

عین دوساعت کلاس را چشم شده بودم، خیره به زنی شصت ساله که تا ده سال پیش مرد به حساب می‌آمده و دوبار هم با دو تا زن ازدواج کرده، البته ازدواج منهای زناشویی! زنی که الان با آرایش و لباس و رفتار زنانه نشسته بود روبرویمان و روایت‌های عجیب‌وغریبی از زندگی‌ش تعریف می‌کرد، درحالیکه شوهرش بیرون کلاس منتظرش بود!

یکم. قصد ندارم راجع به امرجنسی و انحرافات جنسی و اختلالات جنسی و ترنس و علت‌هاش و آسیب‌هاش و پیامدهاش بگویم. خوهرم‌اینا بیشتر روی بعد روانشناسانه‌ش کار کرده بودند، توی کلاس ما بحث‌ها و سوالات بیشتر حول ابعاد اجتماعی و سیاسی مسئله چرخید. دویست‌هزارتا سوال امروز هجوم آورده‌اند به ذهنم. سر کلاس جامعه‌شناسی پزشکی و بعد از آن در صحبت تنهایی(!) با خانم دکتر جواهری انواع و اقسام داده‌ها و تحلیل‌ها و واقعیت‌ها به ذهنم سرازیر شده و خدا کمک کند در مدیریت‌شان که شاید تا آخر عمرم هم طول بکشد!

دوم. یکی از بزرگترین سوال‌ها: پس کی می‌خواهد این امرجنسی برای مسئولین ما «مسئله» بشود حداقل؟ راه‌کار دادنشان پیش‌کش!

سوم. باز هم یکی از آن دویست هزار سوال: امام خمینی توی آن هیروبیر جنگ چطور وقت کرده تحقیق کند و فتوا بدهد که «لازم است برای تغییر جنسیت اقدام نمائید و پس از آن طبق احکام زنان عمل کنید»؟! اصلاً از کجا می‌دانسته ترنس چی هست و چی نیست؟ آن هم توی آن زمان! این خانومه می‌گفت علمای دینی بیشترین مساعدت را باهاش داشته‌اند. گفت اگر بگویم کی، شاید باور نکنید! آیت‌الله جنتی! راست گفته‌اند این آخوندها خوب از این چیزها سردرمی‌آورندها!

و باز جالب اینکه بیشترین سنگ‌اندازی‌ها را کسانی داشته‌اند که خودشان حوالی پزشکی درس خوانده‌اند!

چهارم. اَه. همه چیز به‌طرز چندش‌ناکی سیاسی شده.

پنجم. مثلاً ممکن است توی همین دوساعت ذهن دوسه‌تا از دانشجوها جرقه زده باشد که اهه، می‌شود برای پایان‌نامه سراغ امرجنسی هم رفت‌ها. البته بلافاصله به این نتیجه می‌رسد یا می‌رسانندش(!) که مگر بیکاری که بروی سراغ موضوعی که کلی دست‌انداز دارد. دوندگی‌های الکی دارد. آخرش هم در کسری از ثانیه یک برچسب بزنند روت. چه‌بسا یک مهر محرمانه هم بزنند روی پایان‌نامه‌ای که این همه براش زحمت کشیده‌ای و قرار بوده پشتوانه‌ای باشد برایت.

ششم. خدایا کرورکرور نعمت دادی، عین خیالمون نیست. کسی تاحالا فکر کرده بود همین که زن کامله، یا مردکامله، خودش ینی کلی نعمت؟!

خدایا ما چطوری شکر کنیم؟ خودت بگو!

اللهم استودعک نفسی و روحی و مالی و اولادی و جمیع ما انعمت علیّ فی‌الدین و الدنیا والاخرة. آمین.

***

1.       ضرب‌المثل است. به‌گمانم لری. معنی‌ش هم این است که پدرومادر کاری را می‌کنند و بچه صدمه‌ش رامی‌بیند. خانومه اول صحبت‌هاش گفت. ترنس تا حد زیادی حاصل زناشویی نادرست است. حاصل ناآگاهی و رفتار غلط در این زمینه. پس کی می‌خواهد آموزش جنسی اینجا راه بیفتد؟

2. می بینید؟ فیلتر است، حتی مدخل ترنس‌شکشوال‌ ویکی‌پدیا! ینی الان وبلاگ من هم فیلتر می‌شود؟!


نوشته شده در  شنبه 89/8/15ساعت  11:10 عصر  توسط زهرا قدیانی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بیرون از نقش
دیدار یار آشنا
به
پراکنده نویسی، یعنی من هستم.
دلار
ساده
کمتر بهتر است
ندارد
درد دلپذیر
طرز تهیه غذای من
بازم آدم های خوب شهر
[عناوین آرشیوشده]